صفحه اصلى » مقاله هاى مهدوى » (۱۶۸) جزيره ى خضرا، افسانه يا واقعيت؟!
مقاله هاى مهدوى

مقاله ها (۱۶۸) جزيره ى خضرا، افسانه يا واقعيت؟!

بخش بخش: مقاله هاى مهدوى الشخص نویسنده: حسن شجاعى تاريخ تاريخ: ۱۱ / ۹ / ۱۳۹۳ هـ.ش نمایش ها نمایش ها: ۲۹۳۳ نظرات نظرات: ۰

جزيره ى خضرا، افسانه يا واقعيت؟!

حسن شجاعى

شخصى به نام (زين الدّين على بن فضل مازندرانى)، در سال ۶۹۰ ق. از سرزمين (بربر)، طى سفرى به اقيانوس اطلس، سه روز با كشتى در دل آب، حركت مى كند تا به جزاير روافض (شيعيان) مى رسد. در آنجا مطلع مى شود كه جزيره اى به نام جزيره ى خضرا وجود دارد كه فرزندان حضرت ولى عصر(ع) در آنجا زندگى مى كنند. وى مدت چهل روز در همان محل اسكانش مى ماند. پس از چهل روز، هفت كشتى حامل مواد غذايى، از جزيره خضرا، به اين جزيره مى آيد.
يكى از موضوع هاى مرتبط با زندگى وشخصيت امام مهدى (ع) كه در مجامع مختلف درباره آن پرسش مى شود، موضوع (جزيره خضرا) است. بسيارى مى پرسند آيا واقعاً امام زمان (ع) در اين جزيره دوردست در اقيانوس اطلس زندگى مى كند؟ آيا چنان كه برخى مى گويند: ياران وفرزندان آن حضرت نيز در اين جزيره اند؟ و... در پاسخ اين پرسش ها بايد گفت كه موضوع (جزيره خضرا) به عنوان محل اقامت وزندگانى حضرت ولى عصر(ع) در عصر غيبت كبرى، برگرفته از حكايتى است كه عالمان شيعه، درباره استناد آن، اتّفاق نظر ندارند؛ گروهى آن را پذيرفته ودر نتيجه معتقد به وجود جزيره خضرا هستند وجمعى، آن را بى اعتبار دانسته واساساً وجود چنين جزيره اى را رد مى كنند. در اينجا براى روشن تر شدن موضوع به بررسى اين ديدگاه ها مهم ترين دلايل دو گروه مى پردازيم.
۱. ديدگاه موافقان
اين گروه از عالمان شيعه حكايت جزيره خضرا را اين گونه نقل مى كنند:
شخصى به نام (زين الدّين على بن فضل مازندرانى)، در سال ۶۹۰ ق. از سرزمين (بربر)، طى سفرى به اقيانوس اطلس، سه روز با كشتى در دل آب، حركت مى كند تا به جزاير روافض (شيعيان) مى رسد. در آنجا مطلع مى شود كه جزيره اى به نام جزيره ى خضرا وجود دارد كه فرزندان حضرت ولى عصر(ع) در آنجا زندگى مى كنند. وى مدت چهل روز در همان محل اسكانش مى ماند. پس از چهل روز، هفت كشتى حامل مواد غذايى، از جزيره خضرا، به اين جزيره مى آيد. ناخداى كشتى، او را با نام ونام پدرش، صدا مى زند ومى گويد: (مشخصات تو را به من گفته اند واجازه داده اند كه تو را به جزيره خضرا ببرم). آنگاه او را به آنجا مى برد. پس از شانزده روز دريانوردى، سرانجام به (آب هاى سفيد)ى مى رسند وناخدا توضيح مى دهد كه اين آب ها، مانند (سور بلد) (ديوار شهر) جزيره را در بر گرفته است وكشتى هاى دشمنان، هرگز نمى توانند از آنها بگذرند وبه بركت وجود حضرت ولى عصر(ع) در آن غرق مى شوند.
سپس به جزيره خضرا مى رسد. در آنجا جمعيت انبوهى را با بهترين لباس ها ونيكوترين وضع مشاهده مى كند وشهرى بسيار آباد، با درختانى سرسبز وانواع ميوه ها وبازارهاى بسيار وساختمان هاى مجلل از سنگ هاى شفاف رخام مى بيند. شخص بزرگوارى به نام سيد شمس الدّين كه او را نوه ى پنجم امام زمان (ع) معرفى مى كنند، مسئول تعليم، تربيت واداره جزيره خضرا ونايب خاص حضرت (ع) در آن جزيره است. او مستقيماً از امام (ع) فرمان مى گيرد، ولى آن حضرت را نمى بيند وتنها، هر صبح جمعه نامه اى به خط امام (ع) در نقطه معينى گذاشته مى شود كه در آن، اوامر آن حضرت وآنچه تا يك هفته مورد نياز خواهد بود، نوشته شده است.
على بن فاضل، مدت هجده روز، در آن جزيره اقامت مى كند، واز محضر سيد شمس الدّين، استفاده مى كند وپس از آن، به او دستور مى رسد كه به وطنش بازگردد.(۱)
على بن فاضل، آنچه را از سخنان سيد شمس الدّين، استفاده مى كند در كتابى به نام الفوائد الشّمسيه گرد مى آورد وماجراى تشرف خود را براى تنى چند از عالمان معاصر خويش بازگو مى كند.
(فضل بن يحيى طيبى)، نويسنده قرن هفتم هجرى قمرى، در ۱۱ شوال ۶۶۹ ق، اين حكايت را از زبان على بن فاضل در شهر حلّه مى شنود وآن را در كتابى با نام جزيرة الخضراء گرد مى آورد. اين كتاب، از سوى عالمان زير مورد توجه واقع شده است:
ـ شهيد اوّل، آن را به خط خود نوشته، وخط او در خزانه اميرالمؤمنين (ع) پيدا شده است.
ـ محقق كركى، آن را به فارسى برگردانده است.
ـ علّامه محمّد باقر مجلسى، آن را در بحارالأنوار نقل كرده است.
ـ شيخ حر عاملى، آن را در كتاب إثبات الهداة درج نموده است.
ـ وحيد بهبهانى، به مضمون آن فتوى داده است.
ـ بحرالعلوم، در كتاب رجال خويش، آن را مورد استناد قرار داده است.
ـ قاضى نورالله شوشترى، محافظت بر آن را بر هر مؤمنى لازم داشته است.
ـ ميرزا عبدالله اصفهانى (افندى) آن را در كتاب رياض العلماء نقل كرده است.
ـ ميرزاى نورى، آن را در كتاب جنة المأوى والنجم الثاقب آورده است.
البته، حكايتى نيز درباره ى محل اقامت امام مهدى (ع) از سوى شخصى به نام انبارى نقل شده است، ولى به دليل آنكه وى، آن را از شخصى مجهول نقل كرده است، به همان حكايت پيشين بسنده مى كنيم.(۲)
براساس حكايت على بن فاضل، امام مهدى (ع) وفرزندان ايشان، در جزيره خضرا، واقع در اقيانوس اطلس سكونت دارند، وهمه ساله، در موسم حج، حج مى گزارند وپس از زيارت پدران واجداد طاهرينشان (ع) در حجاز، عراق وطوس، مجدداً به اين جزيره باز مى گردند. آن حضرت (ع) غالباً در اين جزيره اقامت دارند.(۳)
۲. ديدگاه مخالفان
جمعى از عالمان شيعه، حكايت يادشده را كه بر وجود جزيره خضراء به عنوان محل اقامت غالب حضرت امام زمان (ع) دلالت مى كند، داراى اشكال مى دانند واز آنجا كه دليل ديگرى در دست نيست، وجود چنان جزيره اى را نمى پذيرند.
پيش از نقل اشكال هاى وارد بر اين حكايت، لازم است اشاره اى به سند آن داشته باشيم. علّامه مجلسى در كتاب خود مى نويسد:
رساله اى مشهور به داستان جزيره ى خضرا واقع در درياى سفيد يافتم. چون اين رساله در بردارنده ى ياد كسانى است كه آن حضرت را ديده اند وهمچنين در آن مطالب شگفت انگيزى وجود دارد دوست دارم آن را در اينجا بياورم. از آنجا كه اين رساله را در اصول (كتاب هاى روايى) معتبر نيافتم براى آن بابى مستقل گشودم وآن را آن گونه كه يافتم نقل مى كنم.(۴)
وى آنگاه به نقل حكايت مى پردازد. در آغاز حكايت پس از خطبه آغازين چنين آمده است:
در خزانه ى امير مؤمنان وسرور اوصيا وحجت پروردگار جهانيان وامام پرهيزكاران، على بن ابى طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنى به خط شيخ فاضل ودانشمند عامل، فضل بن يحيى بن على طيبى كوفى ـ قدس الله روحه ـ يافتم كه در آن چنين آمده بود: (... اين بنده ى نيازمند به بخشش خداوند سبحان متعال، فضل بن يحيى بن على طيبى امامى كوفى كه خداى او را ببخشايد، چنين مى گويم:...)
فضل بن يحيى در ادامه رساله به واسطه شيخ شمس الدّين بن نجيح حلّى وشيخ جلال الدين عبدالله بن حرام حلى، حكايت جزيره خضرا را از زين الدّين على بن فاضل مازندرانى نقل مى كند.(۵)
علّامه سيد جعفر مرتضى عاملى، به بررسى سند اين حكايت پرداخته واشكال ها وپرسش هاى متعددى را متوجه آن دانسته است كه در اينجا به مهم ترين آنها اشاره مى كنيم:
۱. نخستين پرستش ما درباره ى فردى است كه در ابتداى روايت مى گويد: (در خزانه امير مؤمنان... على بن ابى طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنى به خطّ شيخِ فاضل ودانشمند عامل، فضل بن يحيى طيبى يافتم).
اين شخص از نظر ما ناشناخته واسم ونسب وخصوصيات ديگر او، كاملاً مجهول است. با يك نظر اجمالى به ابتداى روايت مى فهميم كه او به طور قطع مجلسى (ره) نيست؛ زيرا ايشان با صراحت فرمودند: (اين داستان را از يك رساله ديگر نقل مى كنم).
همان گونه كه سيد هاشم بحرانى (ره) (از معاصران مجلسى) در نقل داستان مى گويد: (بعضى از بزرگان فرموده اند كه اين حديث را به خط شيخ فاضل... يافته ايم).(۶)
اين جمله هم مانند عبارت مجلسى دلالت ندارد كه بحرانى مستقيماً از راوى شنيده باشد. بر فرض اينكه بپذيريم بحرانى مستقيماً از راوى شنيده است اين پرسش مطرح مى شود كه چگونه بحرانى او را ديده وداستان را بدون واسطه از او شنيده ولى مجلسى او را نديده است با اينكه بحرانى ومجلسى هر دو، در يك زمان مى زيسته اند. ديگر اينكه به چه علّت مجلسى به نقل از يك رساله متداول بسنده كرده وراجع به نويسنده وصاحب آن تحقيق نكرده است تا حقيقت داستان را از او شفاهاً سؤال كند.
۲. پرسش دوم اينكه چگونه اين شخصِ (مجهول) خط طيبى را شناخت واطمينان يافت كه آنچه را در آن رساله يافته، خط طيبى است. آيا خط طيبى آن چنان مشهور ومعروف بوده كه حتى اين فرد مجهول الحال هم آن را شناخته است؟
شايد واقع مطلب بر اين شخص، مشتبه شده باشد. به اين جهت كه مثلاً وقتى كه ديده طيبى اين داستان را روايت مى كند، فكر كرده لابد كاتب آن هم اوست در صورتى كه بين اين دو امر، ملازمه اى نيست.
۳. با توجه به اين نكته ما مشاهده مى كنيم كه (على بن فاضل) (كسى كه در روايت به عنوان (مازندرانى) توصيف مى شود وبعد خودش را در متن همين روايت، (عراقى) معرفى مى كند) تلاش زيادى براى اثبات برخى از فضايل به نفع خودش دارد واين نكته از متن گفتارش با سيد شمس الدّين، آنجا كه از ملاقات با امام سخن مى گويد، به روشنى معلوم مى شود:
اى سرورم، من يكى از بندگان مخلص آن حضرت هستم با اين همه امام را نديده ام. بعد سيد شمس الدين به من فرمود: چرا، تو او را دو مرتبه ديده اى... .
وآن دو مرتبه را برايش توضيح مى دهد.
علاوه بر اين، همه روايت در صدد اثبات يك فضيلت بى نظير براى اوست وآن اينكه او خدمت كسى رسيده كه ديگران نرسيده اند وهمچنين درصدد اثبات عنايت وتوجه امام به اوست.
پس وقتى ما اين نكات را مورد توجه قرار مى دهيم وبر آن، اين حقيقت را بيفزاييم كه هيچ يك از معاصران على بن فاضل، او را توثيق نكرده ومورد اعتماد ندانسته اند وفقط كسانى او را قابل اعتماد دانسته اند كه صدها سال پس از او زيسته اند وجالب اينكه، دليل ومستند آنها در اعتماد به او، ظاهراً خود روايت جزيره خضرا است.
با توجه به اين نكات، نتيجه مى گيريم كه: اطمينان به صحت آنچه او براى ما نقل مى كند امكان ندارد؛ چون احتمال مى دهيم اصل قضيه وريشه داستان، از بافته هاى ذهن اوست كه براى رسيدن به شهرت يا براى نايل شدن به اهداف ديگرى آن را ساخته است، همچنان كه در طول تاريخ، نمونه هاى آن را مشاهده كرده ايم.
۴. از جمله نكاتى كه شك وبدگمانى ما را در خصوص اين راوى وداستانش افزايش مى دهد اين است كه معاصران او مانند علّامه حلى ـ رحمه الله ـ وابن داود، كه در سال ۷۰۷ ق از تأليف كتاب رجالى خود فراغت يافته بود، وهمچنين علماى ديگر، به طور كلى او را ناديده گرفته وهيچ كدام از آنها حتى يك كلمه درباره او سخن نگفته اند. با اينكه داستان گران بها وبى نظير او، بايد آنها را تشويق وتحريك مى كرد كه به داستان وراوى آن اشاره كنند؛ راوى وداستانش را بستايند وچنين داستانى را به عنوان يكى از دلايل امام وامامت قرار دهند وآن را شايسته نقل در كتاب هاى خود بدانند. وقتى مى بينيم دانشمندان اسلامى، مطالب وداستان هاى كم اهميت ترى را در نوشته هايشان آورده اند، ولى اين داستان را ناديده انگاشته اند، پى مى بريم كه شايد آن را دروغ وباطل به حساب آورده اند؟ يا آن را نشنيده اند؟ ويا اساساً چنين داستانى در زمان آنها ساخته نشده بود؟!
همه ى اين احتمالات وجود دارد وهمه آنها، ما را به شك در اين داستان وراوى آن فرا مى خواند. شايد كسى بگويد كه شخصيت هاى برجسته ديگرى هم وجود دارند كه نويسندگان معاصر آنها، نامشان را در كتاب هاى رجالى خود نياورده اند وشايد نسبت به اين راوى نيز همين مسئله اتفاق افتاده باشد، ولى ما با دقت متوجه مى شويم كه اين پاسخ در حقيقت تلاش بيهوده اى است؛ زيرا اين چنين شخصيت هايى اگر چه در بعضى از كتاب هاى رجالى مطرح نشده اند، ولى در كتاب هاى ديگرى كه در همان زمان تأليف گرديده، به قلم آمده ومطرح شده اند. يا اينكه حداقل، مورد اعتماد بودن آنها با قراين وشواهدى غير از آنچه خود آنها راجع به خودشان گفته اند ثابت شده است، وبرخلاف على بن فاضل، يك داستان منحصر به فرد نداشته اند كه كتاب هاى معتبر تاريخ، مانند آن را ثبت وضبط نكرده باشند.
آرى، همين كه معاصران على بن فاضل، داستان او را ناديده انگاشته اند وهيچ گونه خبرى از آن نداده اند باعث برانگيخته شدن شك وبدگمانى جدّى ما نسبت به او مى شود.
۵. از جمله نكات جالب توجه اينكه در خود روايت به صراحت آمده است: على بن فاضل، داستان را از شروع تا پايان، در حضور طيبى وگروهى از علماى حلّه واطراف آنكه براى زيارت شيخ آمده بودند، توضيح مى دهد. حال اينكه ما هيچ فردى از اين عدّه را پيدا نكرديم كه داستان را بى واسطه يا دست كم باواسطه نقل كند. در صورتى كه از آنها انتظار مى رود تا آن را در شهرها ودر بين مردم منتشر ساخته باشند واين داستان جالب را نُقل مجالس ومحافل كنند؛ زيرا در اين حكايت، جايگاه وجود امام زمان (ع) وفرزندانش در يك موضع استثنايى وپيچيده تعيين شده است.
همچنين ما انتظار داشتيم مردم گروه گروه به زيارت قهرمان اين كشف عجيب نايل شوند وبه او تبرك جويند وتلاش كنند داستان را مستقيماً از خودش بشنوند ودر كتاب هاى ديگر ثبت كنند ودانشمندان هم با آوردن نام او وداستانش، در كتاب هاى رجالى وغيررجالى خود، تبرك بجويند، ولى هيچ يك از اين حوادث رخ نداد وتنها فردى كه آن را نقل كرده، (طيبى كوفى) است. البته اين نقل هم توسط فرد ناشناس، در بين اوراقى در ميان گنجينه اى از كتاب ها كشف شده است وعجيب اينكه نويسنده ى ناشناس داستان هم، به خاطر خط معروف ومشهورش، توسط اين مرد ناشناس، شناخته وكشف شده است.(۷)
با توجه به مطالب ياد شده اظهار نظر صريح وقطعى در مورد درستى يا نادرستى حكايت جزيره خضرا مشكل به نظر مى رسد وبهتر است به جاى مخالفت يا موافقت بى چون وچرا با اين حكايت، علم آن را به خدا بسپاريم وچنان كه پيش از اين يادآور شده ايم بيشتر به دنبال شناخت وظايف قطعى خود در برابر امام زمان (ع) وعمل به آنها بشناسيم؛ زيرا دانستن يا ندانستن محل اقامت امام عصر(ع) ووجود داشتن ووجود نداشتن محلى به نام جزيره خضرا هيچ تأثيرى در معرفت ما نسبت به امام زمان نزديكى با آن حضرت ندارد.(۸)
 

 

 

 

پى نوشت ها:

ــــــــــــــــــــــ

(۱) به نقل از: ناجى النجار، جزيره خضرا وتحقيقى پيرامون مثلث برمودا، ترجمه وتحقيق على اكبر مهدى پور، چاپ ششم، قم، مؤلف، ۱۴۱۱ ق، ص ۵۲ ـ ۵۴.
(۲) همان، ص ۵۴.
(۳) همان.
(۴) علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹.
(۵) همان.
(۶) سيد هاشم بحرانى، تبصرة الولى، قم، مؤسسة المعارف الاسلامى، ۱۴۱۱ ه . ق، ص ۲۴۳.
(۷) دراسة فى علامات الظهور والجزيرة الخضراء، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۸، ترجمه به نقل از: ابوالفضل طريقه دار، جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت، چاپ هفتم، قم، بوستان كتاب، ۱۳۸۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۹.
(۸) براى مطالعه بيشتر در موضوع جزيره خضرا ر.ك: علامه مجلسى، همان، ج ۵۲، ص ۱۷۴ ـ ۱۵۹؛ علامه نورى، نجم الثاقب، ص ۳۹۱ـ۴۱۰؛ جزيره ى خضرا وتحقيقى پيرامون مثلث برمودا؛ جزيره خضراء افسانه يا واقعيت؟!؛ غلامرضا نظرى، جزيره ى خضراء تحريفى در تاريخ شيعه، چاپ اول، قم، طليعه نور، ۱۳۸۷.

رتبه رتبه:
  ۰ / ۰.۰
نظرات
بدون نظرات

نام: *
كشور:
ايميل:
متن: *
بررسی کاربر: *
إعادة التحميل
 
شبكة المحسن عليه السلام لخدمات التصميم